OK

جول استانلي دمسکي

برخي از تئوريهاي گزارشگري برون سازماني شامل استانداردهاي دستوري براي انتخاب اطلاعات جهت درج در گزارشهاي برون سازماني است. اين استانداردها از جمله شامل بيطرفي، قابليت تاييدو بموقع بودن است. يکي از ويژگيهاي بارز اين استانداردها پرداختن به ويژگيهاي ذاتي ارقام حسابداري است، يعني ويژگيهايي که از ترجيحات شخصي استفاده کنندگان داده هاي حسابداري استخراج نشده باشد. در نتيجه بين استانداردهاي دستوري و ترجيحات شخصي رابطه اي مستقيم وجود ندارد. لذا، استانداردهاي دستوري که با ترجيحات شخصي فاصله درد نمي تواند جانشين کاملي براي اين ترجيحات باشد و وضع چنين استانداردهايي، مشکلات جدي به بار مي آورد. مشخصاً، اگر فرض کنيم سيستم حسابداري براي بيشينه سازي مطلوبيت مورد انتظار استفاده کنندگان داده هاي حسابداري طراحي مي شود، داده هاي انتخاب شده براي رعايت استانداردهاي وضع شده، لزوماً منجر به چنين نتيجه اي نخواهد شد.

برخي از تئوريهاي گزارشگري برون سازماني شامل استانداردهاي دستوري براي انتخاب اطلاعات جهت درج در گزارشهاي برون سازماني است. اين استانداردها از جمله شامل بيطرفي، قابليت تاييدو بموقع بودن است. يکي از ويژگيهاي بارز اين استانداردها پرداختن به ويژگيهاي ذاتي ارقام حسابداري است، يعني ويژگيهايي که از ترجيحات شخصي استفاده کنندگان داده هاي حسابداري استخراج نشده باشد. در نتيجه بين استانداردهاي دستوري و ترجيحات شخصي رابطه اي مستقيم وجود ندارد. لذا، استانداردهاي دستوري که با ترجيحات شخصي فاصله درد نمي تواند جانشين کاملي براي اين ترجيحات باشد و وضع چنين استانداردهايي، مشکلات جدي به بار مي آورد. مشخصاً، اگر فرض کنيم سيستم حسابداري براي بيشينه سازي مطلوبيت مورد انتظار استفاده کنندگان داده هاي حسابداري طراحي مي شود، داده هاي انتخاب شده براي رعايت استانداردهاي وضع شده، لزوماً منجر به چنين نتيجه اي نخواهد شد. اين مبحث را دمسکي (Demski ) در مقاله اي با عنوان (امکان ناپذيري عمومي استانداردهاي دستوري حسابداري) که در سال 1973 در اکانتينگ رويو (Accounting Review ) به چاپ رسيده، ارائه کرده است و چکيده بحث وي به اين شرح است: فرض کنيد که تدوين کنندگان استاندارد، با انتخاب يک روش از بين دو روش مواجهند. افزون بر اين فرض کنيد اين دو روش از نظر سودمند هستند که به يک اندازه اطلاعات ارائه دهند. براي مثال هنگامي مي توان گفت سودمندي روش انعکاس هزينه مالي در بهاي تمام شده دارايي هماند انعکاس آن در صورت سود و زيان است که بار اطلاعاتي آن مساوي و شايد بيشتر باشد. اگر هر دو روش بدون هزينه باشند، روشن است که يکسان بودن سودمندي دو روش براي تدوين کننده استانداردها، دليل موجهي است که دست کم روش اول را همانند روش دوم مفيد بداند. در هر صورت، يکسان بودن سودمندي يک شرط لازم براي انتخاب روش است. بنابر اين هر استانداردي که جانشين ترجيحات شخصي مي شود بايد جانشين سودمندي هم بشود. مشکل اينجاست که سودمندي يک رابطه کامل جلوه نمي کند. بعضي از سيستمهاي اطلاعاتي در قالب سودمندي قياس پذير نيستند. براي مثال روش اولين صادره از اولين وارده (FIFO ) در مقابل روش اولين صادره از آخرين وارده (LEFO ) از بعد سودمندي مقايسه پذير نيست. چون سودمندي نقس دارد، مواردي يافت مي شود که استانداردها نمي توانند جانشين سودمندي و در نتيجه جانشين ترجيحات شخصي شوند، بنابراين جانشيني استانداردها براي ترجيحات شخصي در مجموع ناممکن است. با توجه به تصوير واقعي تر محيط گزارشگري و حضور آشکار استفاده کنندگان مختلف، مشکلات استفاده از استانداردهاي دستوري پيچيده تر هم مي شود. به عنوان مثال، بعضي افراد براي رفاه ارزش بالايي قائلند، در حالي که افراد ديگري تنها به استانداردهاي زندگي راحت رضايت مي دهند؛ چون افراد ترجيحات گوناگوني دارند. سازگاري يک مجموعه استاندارد يکسان براي گزارشگري برون سازماني با ترجيحات متفاوت افراد ناممکن است. به علاوه اين پرسش که براي تعيين روشهاي گزارشگري چگونه ترجيحات افراد مختلف بايد در نظر گرفته شود، بي پاسخ مانده است؛ يعني رابطه ميان يک مجموعه استانداد و رفتار گروهي، نامشخص است.

مطالب بالا برگرفته از (بيانيه اي درباره تئوري حسابداري و پذيرش تئوري) است که در سال 1973 از سوي کميته مفاهيم و استانداردهاي گزارشگري مالي برون سازماني انجمن حسابداري امريکا (AAA ) تهيه شده است که جول دمسکي نيز در کنار افرادي چون زف (Zeff ) و استابوس (Stabus ) عضو آن بوده است. با مطالعا کتابها و مقاله هاي منتشر شده توسط دمسکي گرايش او به سيستمهاي اطلاعات حسابداري،‌ و محتواي اطلاعات ارقام تصميمگيري محرز مي شود. ار اصلي در حوزه اقتصاد اطلاعات به جاکوب مارشاک (Jacob Marschak ) نسبت داده مي شود ولي کاربرد آن براي حسابداري در کارهاي فلتهام (Faltham ) و دمسکي مطرح شده است. البته دمسکي در زمينه هاي مختلف حسابداري مطالب ارزشمندي به رشته تحرير درآورده است، از جمله به تازگي در يک مطالعه در زمينه حسابداري مديريت به همراه فلتهام، کوشيده است دانش حسابداري را با ساختاري جديد ارائه کند. در ادامه خلاصه اي از زندگينامه و کارها و آثار دمسکي، اين دانشمند مطرح در سيستمهاي اطلاعات حسابدراي ارائه مي شود. در 1986 او عقايدش در ارتباط با استانداردگذاري و چارچوب نظري را در کتابي با عنوان «سياستگذاري در حسابداري: راهي براي اعتبار بخشي به گزارشگري مالي» تلفيق کرد، که نمونه اي از يک نوشتار کامل، قانع کننده و علمي محسبوب مي شود. در زمينه آموزش حسابداري نيز سالومونز از سوي 6 نهاد حسابداري در سراسر بريتانيا دعوت شد تا پژوهشي دراز مدت در آموزش و پرورش حسابداران به عمل آورد که اين پروژه تحقيقاتي در 1974 تکميل و با عنوان «درونماي حرفه» منتشر شد.

از کتابهاي تاليف شده توسط «سياستگذاري در حسابداري» است.موضوعي که شرکتهاي تجاري در سالهاي اخير به منظور تهيه صورتهاي مالي خود سخت به آن نياز دارند و داراي اهميتي حياتي شده است. طريقه محاسبه هزينه و درآمد تاثير مهمي در ارزيابي عملکرد شرکت از نظر سرمايه گذاران، جامعه مالي، نهادهاي نظارتي و ساير افراد ذينفع دارد. اين کتاب راهنماي عملي و شفافي در فهم شاخصهاي مهم سياستهاي حسابداري است. در اين کتاب بحث مي شود که چه چيز، چه وقت در صورتهاي مالي گزارش شود تا با اهداف اساسي گزارشگري مالي منطبق باشد. به طور خلاصه جوايز اهدايي به ديويد سالومونز توسط نهادهاي حرفه اي و دانشگاهي حسابداري عبارتند از:

  • دو مدرک دکتري افتخاري،
  • دريافت جايزه به خاطر کتاب «عملکرد واحدهاي سازماني» و تاثير مهم آن بر حرفه حسابداري مديريت در سال 1965 از بنياد تحقيقات مديران مالي،
  • دريافت جايزه «مشارکت برجسته در ادبيات حسابدراي» در 1969 از انجمن حسابدارن رسمي امريکا به خاطر مطالعاتش بر روي چگونگي ارزيابي و کنترل سازمانهاي غير متمرکز،
  • دريافت جايزه از ژورنال آواکانتنسي به خاطر مقاله «سياستزدايي از حسابداري» در 1979 (شماره نوامبر، صفح 65)،
  • جايزه مربي برجسته حسابدري در سال 1980 توسط انجمن حسابداري امريکا،
  • جايزه بين المللي جامعه حسابداران رسمي انگلستان و ويلز (ICAEW ) در 1989،
  • انتخاب توسط تالار مشاهير حسابداري در 1992 (پنجاه و دومين دانشمند انتخاب شده).

 زندگينامه

پروفسور هرنگرن (Horngren ) در مراسم انتخاب دمسکي در تالار مشاهير حسابدري در سال 2000 بيان مي کند: من دمسکي را از 1963 مي شناسم، زماني که دانشجوي ممتاز مقطع دکتري در دانشجويان حسابداري و مالي آن دانشگاه محسوب مي شود چراکه، در ميان دانشجويان حسابداري و مالي آن دانشگاه افراد زيادي بودند که فعاليتهاي چشمگيري در جهت ارتقاي رويه ها و ادبيات حکيمانه به انجام رساندند، از جمله دمسکي، بيور (Beaver )، بال (Ball )، بروان (Brown )، واتس (Watts )، فاما (Fama )، مايک جنس (MikeJecsen )، رل (Roll ) و اسکولز (Scholds ). من شاهد بوده ام که جول دمسکي چگونه از سطح يک دانشجوي روشن و پيشرو به پژوهشگري برجسته در زمينه کاربرد اقتصاد اطلاعات وتئوري نمايندگي در حسابداري در کل جهان تبديل شد و رشد کرد... دمسکي تنها پژوهشگري عالي رتبه نيست، بلکه معلمي به معناي کامل است و وجودش براي هر دانشگاهي يک گنجينه محسوب مي شود. او داراي مجموعه اي از مهارتهاي دانشگاهي است که قادر است سطح دوره تحصيلي در دانشگاه را بالا برد. من و جول در دانشگاه استانفورد به مدت 18 سال در کنار هم بوده اين 1985 که دمسکي به ييل (Yale ) منتقل شد.....

جول استانلي دمسکي (JoelstanleyDemsli ) محقق برجسته که به خاطر خلاقيت و صلابت تحقيقاتش در سستمهاي اطلاعات حسابدراي را بر عهده داشته است، در سال 1940 در استور جيس (Sturgis ) ميشيگان به دنيا آمد. ا دومين فرزند از پنج فرزند جورج (George ) و آتاليا (Athalia ) دمسکي بود. هم مادر و هم پدر در آمر تحصيل او پافشاري مي کردند. در اوايل دهه 1940 خانواده او به پينکانيگ (pinconning ) ميشيگان مهاجرت کردند. او سالهاي اوليه زندگي خود را در آنجا گذراند و همان جا بود که پدرش يک شرکت توليدي کوچک را پايه ريزي کرد.

علايق شخصي و کارخانه توليدي پدر دمسکي او را به تحصيل در رشته مهندسي صنايع در دانشگاه ميشيگان سوق داد. اما جول پس از فارغ التحصيلي دريافت که رشته تحصيلي اش نمي تواند در پيشرفت او در شغل پدري مناسب باشد. لذا پس از فارغ التحصيلي از رشته مهندسي در 1962، در دانشگاه ميشيگان باقي ماند و در رشته مديريت ثبت نام کرد و در اين دوران بود که با ويليام پاتون (william paton ) آشنا شد و از محضر استاداني چون استفان اي زف (stephan A.Zeff ) و ساموئل آرهپ ورث (samouel R.Hepworth ) بهره برد، کساني که علاقه به حسابداري را در او برافروختند و او را تشويق به تحصيل در مقطع دکتري حسابداري کردند. در سال 1963 مدرک کارشناسي ارشد مديريت خود را با رتبه بالا دريافت داشت و پس از مطالعه برنامه درسي دانشگاه ميشيگان به علت تاکيدي که بر رياضيات برنامه درسي دانشگاه شيکاگو را انتخاب کرد و بورس تحصيلي بنياد فورد (Ford ) در شيکاگو را نيز دريافت کرد. در آنجا با استاداني چون سيدني ديويد سن (sidcey Davidson ) نيکولاس داپوچ (Nicholas Dopuch ) و چارلز هورنگرن (Charles Hormgren ) و تعداد زيادي از اعضاي هيئت علمي و دانشجويان دکتري مانند ويليام بيور (wiliam Beaver ) و فيليپ برواون (philip Brown ) کارکرد. چارلز هورنگرن استاد راهنماي او در تدوين پايان نامه اش بود و او را به سمت يک دوران دانشگاهي برجسته رهنمود شد. زماني که در 1967 دوره دکتري خود را به اتمام رساند اولين کرسي استادي خود را در دانشگاه کلمبيا به دست آورد و در آنجا با کارل اي نلسون (Carl E.Nelson ) همکاري شد. خود او بيان مي کند که : هورنگرن و تجربه شيکاگو به من آموخت که چگونه فکر کنم و کارل به من آموخت چگونه فکر کنم و کارل به من آموخت چگونه استاد بشوم. در 1968 به عضويت هيئت علمي دانشگاه استنفورد درآمد و استاد سيستمهاي حسابداري و اطلاعاتي در سالهاي 73 تا79 در آن دانشگاه بود و سپس صاحب کرسي استاد پال هولدن (Poul Holden ) و بعد کرسي جون اي هورنگرن (Joan E.Horngren ) در دانشگاه استنفورد حسابداري و اطلاعاتي شد. دمسکي در 1944 به دانشگاه فوريدا رفت و بورسيه تحقيق فردريک اي فيشر (Fredrick E.Fisher ) آن دانشگاه شد (2002-2000) و هنوز هم در آن دانشگاه فعال است. نشاني پست الکترونيکي و مشخصات او را مي توانيد در پايگاه اطلاع رسانيhttp://bear.cba.ufl.edu/demski ببينيد.

کارهاي انجام شده دمسکي در رابطه با اقتصاد اطلاعات و تئوري نمايندگي در حسابداري در 60 مقاله، کتاب و بيش از 25 نوشته منتشر شده است. کار او و دانشجويان بيشمار دنباله رو اين مسير، يک پارادايم غالب جديد براي تئوري حسابدراي به وجود آوردند. او يکي از پر آوازه ترين نويسندگان در ادبيات حسابداري است و بسياري از مقالاتش به خاطر اهميت و ميزان تاثير گذاري برنده جوايز بين المللي شده است. يکي از اولين مقالات دمسکي با عنوان «يک سيستم حسابداري سازمان يافته براساس مدل برنامه ريزي خطي» در 1967 به خاطر مشارکت برجسته در ادبيات حسابداري جايزه انجمن حسابداران رسمي امريکا (AICPA ) را دريافت کرد و سه سال بعد، مقاله ديگرش با عنوان «کاربرد مدلها در ارزيابي اطلاعات» که به همراه هم دانشگاهي قديمش جرالد فلتهام (Gerald Feltham ) نگاشته بود، مجدداً برنده همان جايزه شد. يکي ديگر از مقالات اوليه دمسکي، «تعامل اعمال تصميم: اثرات مدلهاي متفاوت اندازه گيري عملکرد» که درشماره 45 مجله اکانتينگ ري ويو (Acconting Review ) در 1979 به چاپ رسيد برنده جايزه انجمن حسابداران رسمي امريکا شد. همچنين در 1986 جايزه مربي برجسته اين انجمن را دريافت کرد. خواندن مقالات او در طول بيش از سه دهه براي دانشجويان دکتر الزامي بوده وسمينار هاي او که در بسياري از دانشگاهها برگزار شده است در آماده سازي دانشجويان براي تحقيق و ارتقاي درک و ظرفيت آنها اثر گذار بوده است. يکي از جديد ترين کتابهايش «کاربرد مديريتي اطلاعات حسابداري» که در سال 2001 تجديد چاپ شده است به اين امر مهم پرداخته و تفکر روشن او در ارتباط با مسائل اساسي حسابداري مورد علاقه دانشجويان در تمامي سطوح را به نماش مي گذارد. اين کتاب برنده جايزه مشارکت برجسته در ادبيات حسابداري مديريت در 1966 شده است. دمسکي، ساليان درازي نقش فعالي در انجمن حسابداري امريکا ايفا کرده است و در بسياري از کميته هاي آن و هيئتهاي اجرائيش فعاليت کرده و در سال 2001 نيز به رياست آن انتخاب شده است. دمسکي همچنين عضو هيئت رياست آن انتخاب شده است. دمسکي همچنين عضو هيئت تجريريه اکانتينگ ريسرچ (Research Accounting ) و بسيار از مجلات ديگر است. او به عنوان يک محقق واقعي شناخته شده است. به خاطر تفکر جستجو گرانه و پيگيري بدون مصالحه او در راه کمال و تعالي به عنوان يک پيشکسوت و تمثيلي برجسته از فداکاري و ارائه خود به همکاران و دانشجويان مشهور مي باشد.

جوايز بسيار زيادي در دوران کاريش به او اهدا شده است، از جمله دکتراي افتخاري از دانشگاه ادنسه (odense ) دانکارک جايزه مربي برجسته انجمن حسابداري امريکا در 1986، دانمارک، جايزه مربي برجسته انجمن حسابداري امريکا در 1986، جوايز متعددي از انجمن حسابداران رسمي امريکا و انجمن حسابداري امريکا به خاطر مشارکت ماندگار در ادبيات حسابداري (1967 و 1970) و بورس تحقيقاتي بنياد دانشگاه فلوريدا.

در 1964، دمسکي با ميلي سابيراي (Millie Sobieray ) ازدواج کرد و صاحب 3 فرزند شد. دمسکي چهل و ششمين عضو تالار مشاهير حسابداري است.


1395/04/09

Bookmark and Share   شماره خبر :1110 تعداد بازدید :1999

درج نظرات اخبار

نویسنده *
نظر *
کد ویژه
کد امنیتی
Captcha reload