دکتر عباس هشي/ حسابدار رسمي
روزنامه آرمان امروز مورخ 4 ارديبهشت ماه 1398
بانکها به صندوق قرضالحسنه خيرات تبديل شدهاند
آرمان- فريبا نهاوندي: رئيس سازمان بورس به تازگي از افزايش کيفيت افشاي اطلاعات شرکتها خبر داده است. از آنجا که اين امر ميتواند در زمينه مبارزه با رانت خريد سهام و ايجاد عدالت براي همه مشتريان بسيار مهم تلقي شود، ميتواند به عنوان دستاورد مهمي در راستاي شفافيت مالي و اطلاعاتي در بخشي از نظام اقتصادي کشور تلقي شود. همچنين به گفته شاپور محمدي، قرار است امسال بورس با ارائه ابزارهاي مالي جديد و نيز اوراق مالي اسلامي، ميزبان سرمايهگذاران بيشتري در بازار سرمايه باشد. افزايش نقدينگي در سال گذشته توانست شاخص کل بورس را افزايش داده و چند بار رکوردشکني کند. اين روند در ماه نخست سال جاري نيز تداوم داشته است و اکنون بورس بهرغم برخي افت و خيزها، همچنان روزهاي سبز و موفقي را سپري ميکند. «آرمان» در اين باره با عباس هشي- کارشناس بازار سرمايه- گفتوگو کرده و به بررسي ميزان شفافيت در بازار سرمايه ايران و کارکرد ابزارهاي مالي پرداخته است که در ادامه ميخوانيد.
سير بورس از آغاز تا کنون را چگونه ارزيابي ميکنيد؟
بازارها به سه دسته کارا، نيمهکارا و غيرکارا تقسيم ميشوند. سير ترقي گذار بورس ما از يک بازار بسته به سمت بازار نيمهکارا رفته است. در دهههاي 60 و 70 کارهاي خوبي در بورس انجام شد. قوام انضباط مالي، استفاده از خدمات حسابرسهاي مستقل، شفافيت و مقررات جلوگيري از اطلاعات محرمانه که در دهه 70 توسط آقاي ميرمطهري بنيان گذاشته شد. اين روند توسط آقاي عبدهتبريزي ادامه يافت و قانون آن نوشته شد و آقاي صالحآبادي هم اين راه را ادامه داد و به مرور که دسترسي به IT بيشتر شد زمينه شفافيت هم رشد يافت. بهرغم وقفهاي که در دوره رئيس قبلي بورس پيش آمد اما در دوره آقاي محمدي بورس به سمت استفاده از ابزارها براي وسعت و شدت بخشيدن به شفافيت ميرود.
با توجه به روندي که توصيف کرديد، آيا ميتوان بورس را
در شفافيت پيشرو دانست؟
فساد ريشه هر حکومت را از بين ميبرد. هميشه هم در حاشيه و پنهان شکل ميگيرد. بنابراين مبارزه با فساد بهعنوان آرمان جمهوري اسلامي و مردم است و در دهها حکم نيز بر آن تاکيد شده است. اصل 49 قانون اساسي هم بر همين امر پافشاري ميکند. پادزهر فساد شفافيت است و برقراري شفافيت هم نيازمند ابزار است؛ انضباط مالي، حسابرسي، وضع استانداردها و غيره است. اين شفافيت بايد خود را به مردم نشان دهد؛ اکنون بازار سرمايه جايي است که مردم را دعوت ميکند تا سرمايههاي خرد و کلان خود را بياورند و در جريان اقتصادي کشور به کار بيندازند. بازاري که به سمت شفافيت پيش ميرود.
رئيس سازمان بورس از افزايش کيفيت افشاي اطلاعات شرکتها در سال جاري خبر داده است؛ شما اين روند را چگونه ارزيابي ميکنيد؟
بورس بازار معامله سهام است و اساس آن بر شفافسازي زمينه و اطلاعات معاملات سهام براي خريدار و فروشنده استوار است. بورس بايد از شفافيتي برخوردار باشد که حقوق مردم و دولت بهويژه مردم که طرفين معامله هستند، به نحو صحيح رعايت شود و کسي با در دست داشتن اطلاعات محرم، سوءاستفاده نکند. يک بازار اوليه داريم که پول از طريق آن به بخش توليد و خدمات تزريق ميشود و يک بازار ثانويه هم داريم که سهام در آن رد و بدل ميشود. عدهاي هم پول خود را در بانک ميگذارند که ريسک کمتري دارد. بانکها هم در اقتصاد کارشان تزريق پول به بخش توليد و خدمات است. پس اين شفافيت شاهبيت است. آنقدر مهم است که حتي ما قانون داريم که نهادهاي دولتي، هر بنياد و تمامي نهادهايي که شفافيت نداشتهاند بايد گزارشهاي مالي خود را در بورس شفاف ابلاغ کنند. در حالي که شفافيت بورس حاکم بر شرکتهاي پذيرفته شده است. اکنون ميبينيد که کشور به سمت شفافيت در حرکت است. پس اين اقدامي که بورس دارد انجام ميدهد تقويتکننده ايجاد يک ديوار شيشهاي بين مردم و فعاليت اقتصادي در کشور است. در اين امر بازوهاي اجرايي سازمان بورس، حسابرسها هستند که به صورت ميداني عمل ميکنند و پشتوانه ناظر بر کار آن نيز قوانين و مقرراتي است که به موجب قانون بازار سرمايه، اختياراتي به او داده است و در اين قانون بازار سرمايه هم به نحو مناسب ديده شده که هر جا کم و کسري هست با تصويب شوراي بورس بتوانند آن را جبران کنند.
کارکرد ابزارهاي مالي در بازار سرمايه چيست؟
مشتقات بازار سرمايه را بايد از اين جهت که در کدام بازار به کار گرفته ميشود بررسي کرد. بازار اوليه يعني تزريق مستقيم پول به بخش توليد. اين عمل معمولا در شرکتهاي جديدالتاسيس اتفاق ميافتد که سهامشان براي اولين بار عرضه ميشود. دوم در شرکتهاي موجود در بورس اتفاق ميافتد که افزايش سرمايه ميدهند. يعني يکي از مشتقات بازار همين سهم شرکتهاست. دومين مشتقات بازار اوراق قرضه است که شرکتها حسب ريسکي که شناسايي و طبقهبندي ميشوند، نياز مالي خود را براي سرمايه در گردش يا طرحهايشان را يا از بانکها ميگيرند وقتي ظرفيت بانک ها پر ميشود آن وقت سرمايهگذاران به بازار سرمايه ميآيند و اوراق خود را در بازار سرمايه ميفروشند.
ميتوان اين عملکرد بانکها را به نوعي مخل هدايت سرمايه به بخش توليد دانست؟
در ايران بانکها تبديل شدهاند به صندوق قرضالحسنه خيرات. مقدار اندکي از پول خود را به بخش توليد ميدهند و بقيه را به افراد خودي ميدهند که پولشان را پس ندهند! آنها هم با اين پولها يا دلار ميخرند يا ملک ميخرند و در آخر هم ميشوند بدهکاران معوقه بانکها. در دنيا چنين قاعدهاي نداريم. البته اين اتفاق در ايران به دليل آن افتاد که حسابرسي و ديودليجنس از متقاضي وام انجام نميشد. دليل عمده آن اين است.
کارکرد ابزار جديد مالي اسلامي را چگونه ارزيابي ميکنيد؟
وقتي حرف از وام ميشود، بهره است، اوراق قرضه هم بهره است که با عقود اسلامي تظبيق ندارد. پس تصميم گرفته شد چارچوب اين ابزار را اسلامي کنند که نتيجه آن شد اوراق مشارکت. اين استقراض وقتي به کشاورز تعلق ميگيرد يک اسم دارد، وقتي پيشخريد ميشود يک اسم ديگر دارد. اين اوراق همه ربوي بودند، بنابراين دولت آمد در سازمان بورس يک کميته مشورتي مذهبي ايجاد کرد که آن شبهات ربوي را از مشتقات بازار سرمايه جدا کنند و اوراق را به اوراق اسلامي تبديل کنند. جان کلام اينکه اوراق اسلامي يعني اينکه مردم بيايند در قالب اين عقود به شرکتهاي بورسي پول قرض بدهند. در اين ميان، اوراق مشارکت خيلي خوب است چون در دنيا هم جا افتاده است که شما قرض ميدهي و يک رابطه موقت برقرار ميشود. اگر به شرکت اطمينان داشتي به شما اجازه ميدهند قرضت را ديگر پس نگيريد تا پول را از شرکت خارج نکنيد و در عوض قرض خود را به سرمايه تبديل کنيد.
با توجه به رشد بورس در سال گذشته، به نظر شما مردم چقدر به بورس اعتماد دارند؟
بورس محل شفافيت است. مردم پولشان را اول در بانک ميگذارند. وقتي که کمي ريسک ميکند ميآيند سهم ميخرند. دولت يک مدتي از طريق اوراق مشارکت با بورس رقابت ميکرد. يعني وقتي بازده نرخ سود در بازار سرمايه کم بود دولت به جاي راههاي حمايتي، خودش شروع به فروش اوراق مشارکت 15 و 20 درصدي ميکرد. پس رقيب بورس خود دولت و شبهدولتيها هستند. به عقيده من هرچقدر در سال جاري مشتقات مالي بيشتري معرفي شوند و براي مردم هم جذاب باشند، نقدينگي بيشتري جذب ميشود که ميتواند به تامين منابع مالي براي رونق شرکتهاي بورسي کمک کند.